(¯`·.¸¸.·'تنهایی'·.¸¸.·´¯)
بی تو بودن یعنی تنهابودن

در مورد عشق و عاشقی:نکته ها و نوشته ها در مورد عشق و عاشقی

· عشق به زیبایی را باید رشحه ای از رشحات تجلی جمالیه خداوند دانست، نه دامگه شیطان و منشا پلیدی و مایه شهوت انگیزی.

· عشق پاک و سالم عشقی است که همراه با آگاهی ، احساس مسئولیت ، انضباط نفس و دیگر فضیلتها باشد.

· نكته مهم آن است كه، در عشق ورزيدن به كسي خاص، فقط محبتي كه بالقوه در سراي دل آرميده بوده در شخصي واحد تمركز ميابد و فعليت پيدا مي كند. بر خلاف پندار رومانتيكها، حقيقت اين نيست كه تنها يك تن در عالم وجود دارد كه مي توان دوست داشت و شانس بزرگ زندگي در پيدا كردن آن يك نفر خلاصه مي شود و عشق به او سبب مي گردد كه آدمي از همه كس پاي پس كشد. عشقي كه نمي تواند جز به يك نفر متوجه شود خودش دليل آن است كه عشق نيست، بلكه يك بستگي ناشي از ساديسم و مازوخيسم است. در محبت، صفات و كيفيات بشري در قالب معشوق پيكر مي يابد و به اين سبب جنبه ي اثباتي كه در بن عشق نهفته به سوي او روان مي شود. عشق به يك نفر دليل عشق به آدمي است، و به خلاف پندار غالب، عشق به آدمي تصور انتزاعي نيست كه به دنبال دل سپردن به كسي خاص به وجود آيد و تجربه اي را كه با يك «موضوع» پديدار شده تعميم دهد. گرچه از لحاظ تكوين، عشق به بشر به طور اعم حاصل برخورد با افراد خاص است، اما پس از اين مرحله، بنيان عشق به معشوق را عشق به بشر تشكيل مي دهد.[1]

· كسي كه نمي تواند خود را دوست داشته باشد و فقط مي تواند ديگران را دوست بدارد. دوست داشتن در توان او نيست.

· عناصر تشكيل دهنده ي اساس آرزوها عشق است.

· مانوني: لازمه عشق واقعي و حقيقي بسيج شدن انگيزه هاي نفساني است كه بكلي از قيد تعارضات ناهشيار رها شده باشند، و عشق واقعي و حقيقي آن است كه ما آنچه را براي خود قائل هستيم براي ديگران هم قائل شويم. و ارزشهاي دائمي واقعيت انساني را نيز مشمول اين قاعده بدانيم ص 42-41

· سعيد اردوبادي: «عشق بيماريست، و مثل هر بيماري ديگر، دوره ي معيني دارد كه بايد سپري شود. هيچ داروئي نيست كه آن را وسط دوره، درمان كند، اين دوره، بايد با تمام تلخيها و خوشيهايش مدت زماني، ادامه داشته باشد»

· لازمه ي تلافي محبت و احترام، احترام متقابل است، نه عشق و دلباختگي، شايسته نيست كه اظهار محبت و حرمت كسي را با عشق خود تلافي كرد.

· دخترها معمولا از محبت و علاقه و گرفتاريها و دردسرهاي آن ـ هرچقدر هم سخت باشدـ باز لذتي معنوي مي برند.

· يكي از خصوصيات عشق و عاشقي، پيدايش فكر و خيالات زياد توام با شك و ترديدهاست، عشق گاهي يك احساس كوچك را بزرگ جلوه مي دهد و آن را به شكل ناهنجار و آزار دهنده اي در مي آورد.

· دو دسته از جوانان معني عشق را نمي فهمند اما عاشق ميشوند، دسته اول آنهائي هستند كه مي توانند فرد مورد نظر خود را دوست بدارند اما دوست داشتن آنها مبتني بر شناخت و اراده ي شخصي شان نيست، بلكه ناشي از اراده و خواست عوامل ديگر و واسطه هاي بيگانه از علايق معنوي آنهاست، مشخصا عشق اين افراد فاقد اصالت است. و انگيزه هاي ديگري آنها را ترغيب مي كند ، هدف اوليه و اساسي اين افراد به ويژه دختران تامين رفاه ظاهري است، و بدون ترديد منشا اصلي اين گونه تفكر، درك نادرست از فلسفه ي زندگي است. براي اين قبيل جوانان مهم نيست كه طرف مقابل كيست و شخصيت باطني او چگونه است اين افراد شايستگي انتخاب فرد دلخواه زندگي خود نيستند و فقط در فكر تامين نيازهاي ظاهري خويش هستند. دسته ديگر افرادي هستند كه عشقشان يا علاقه و كشش آنها زائيده شهوت است لذا آينده و سرانجامي ندارداين افراد كمتر در اجتماعات زندگي كرده اند و معمولا تصور ميكنند هر فردي را كه ديدند و از ظاهر او خوششان آمد مي توانند دوستش بدارند و با او ازدواج كنند لذا تصور ميكنند كه عاشق و دلباخته شده اند.وبلاگ نکته ها و نوشته ها

· يكي از خصوصيات عشق و عاشقي، پيدايش فكر و خيالات زياد توام با شك و ترديدهاست، عشق گاهي يك احساس كوچك را بزرگ جلوه مي دهد و آن را به شكل ناهنجار و آزار دهنده اي در مي آورد.

· خود خواهي با خويشتن دوستي سرو كار ندارد، بلكه با عكس آن يكي است. خود خواهي نوعي طمع و آز است و چون ديگر انواع اين صفت، سيري نمي پذيرد و به اين سبب هرگز رضايت نمي شناسد.... ريشه خود خواهي در فقدان محبت براي خويش تن است. كسي كه در خود موردي براي محبت و تحسين نمي يابد دائما از خود در اضطراب است. .. نگران خويشتن است، و چون از يك ايمني و رضايت اساسي بهره نمي برد، حريص است كه همه چيز را براي خودش محفوظ دارد. اين نكته در مورد افراد «خود شيفته» نيز صادق است، با اين تفاوت كه آنچه ايشان را مشغول مي دارد ستايش خود است، نه تحصيل اشياء ... به عقيده فرويد خود شيفته كسي است كه عشق خود را از ديگران بريده و متوجه خويشتن كرده است. قسمت اول اين عقيده صحيح، اما قسمت دوم آن نادرست است: خود شيفته نه خود را دوست دارد . نه ديگران را.[2]

· عشق از نگاه آنتونی رابینز: عشق احساسی سرکش و بی قاعده است زیرا تعادل در آن نیست. عاشق ترازنامه ای تنظیم نمی کند تا صفات خوب و بد معشوق را در ستون های بستانکار و بدهکار بنویسد و سپس اعداد و ارقام را به کامپیوتر بدهد تا ببیند نتیجه چه می شود.(بسوی کامیابی ص 105)

· عشق و اهانت: عشق اهانتها را بدست فراموشی نمی سپارد، عشق تنها هنگامی که تا مرحله رسوایی رسیده باشد، می تواند تلخی تحقیر و اهانتها را به فراموشی بسپارد، و گرنه هیچ عاشق شریف نمی تواند اهانتها را نادیده بگیرد. چون شرافت انسان است که اهانت را احساس می کند. 4ص 1818 تبریز مه آلود

· دوستی: دوستی تا زمانی که در آن صمیمیت و یکرنگی و صداقت مقدم بر همه چیز باشد، ادامه می یابد.

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: چهار شنبه 12 / 1 / 1391برچسب:درمورد عشق وعاشقی,
ارسال توسط مسعود

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 155
بازدید ماه : 921
بازدید کل : 297716
تعداد مطالب : 220
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1



آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 155
بازدید ماه : 921
بازدید کل : 297716
تعداد مطالب : 220
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

دریافت همین آهنگ

تعبیر خواب


فال حافظ



..

.

.

.

از ما حمایت کنید کد لوگوی مارو در وبلاگتون قرار بدید